امه بینج بنشا بیه نموئی امه غصه کوفا بیه نموئی امه دل انده تسه خو نداشته ولیک دار روشا بیه نموئی تا که تسه نماشونه هارشم امه کله بچا بیه نموئی خامه ساز و سما ره سر بئیرم امه دتر ننا بیه نموئی دیگه کجه ته خو ره من بوینم تلمه مار دوشا بیه نموئی همند سوز قوا بیه نموئی ونوشه چشم به راه بیه نموئی بمونستی کدیم منزل ندومبه عاروس منگو دوشا بیه نموئی ترجمه معنایی: برنج شالیزارمان را نشا کردیم و تو هنوز نیامدی دل ما انقدر برای تو خواب نداشته است که درخت ولیک رشد کرد و تو نیامدی تا کی برای تو به غروب خیره شوم آتش ما خاموش شد و تو نیامدی می خواهم دوباره ساز و رقص را شروع کنم دخترمان مادر شد و تو نیامدی دیگر کجا خواب تو را ببینم بنفشه چشم در انتظار ماند و تو نیامدی در کجا جا مانده ای نمی دانم!؟ گاومان به شیر آمد و تو نیامدی! به روح علامه حسن زاده آملی صلوات برچسبها: علامه حسن زاده, اشعار تبری, علامه, حسن زاده آملی
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۰/۰۷/۱۸ساعت 13:24  توسط حسینعلی فعالی
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ برچسبها: حضرت, آیت الله, علامه, محمدتقی
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۹/۱۰/۱۳ساعت 12:15  توسط حسینعلی فعالی
|
💐رباید دلبر از تو دل ولی آهسته آهسته علامه حسن زاده آملی-دیوان اشعار برچسبها: علامه, حسن زاده, آملی, دیوان
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۹/۰۹/۲۶ساعت 9:21  توسط حسینعلی فعالی
|
استاد علامه حسن زاده آملی: 🌻ز مردم تا گران جانى بديدم به القاءات سبوحى رسيدم 🌻هر آن زخمى كه ديدم از زمانه برای فيض حق بودى بهانه 🌻ز ادبار و ز اقبال خلايق نديدم جز محبتهاى خالق 🌻هر آن چيزى تو را كز آن گزند است براى اهل دل آن دلپسند است 🌻بدان را هست بر ما حق بسيار چو حق مردم پاكيزه كردار 🌻بسى در جزر و مد روزگارم بَدان را ديده ام آموزگارم هر وقت از ناحيه ديگران زخمى و ناراحتى بر من وارد مى شد، از طرف ديگر، فيض حق سرازير مى شد و اين براى من مشهود بود. برچسبها: استاد, علامه, حسن زاده, آملی
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۹/۰۹/۲۶ساعت 9:20  توسط حسینعلی فعالی
|
🌷شب عید آمد آن عیدی که باشد عید سلطانی گروهی در سرورند و گروهی در پریشانی 🌷گروهی فارغ از هردو نه این دارند و نی آنرا به دل دارند با سلطانشان صد عید سلطانی 🌷به چشم پاک بینشان به غیر از آشنای دل هر آنچه در نظر آید نبینندش مگر فانی 🌷بقربان دل این فرقه قدّیس قدّوسی که از صد خور بود روشنتر آن دلهای نورانی 🌷مدان عید آنزمانی را که بر تن نو کنی جامه بود عید آنکه دور از خود نمایی خوی حیوانی 🌷مرا امشب دلی شاد است اندر گوشه غربت که میخواهد نماید هر زمان نوعی غزلخوانی 🌷چرا خوشدل نباشد آنکسی کردند تقدیرش کتاب و درس و دانش را ز لطف حیّ سبحانی 🌷چه غم ما را که اندر بر نباشد شربت و شکّر که کام من بود شیرین همی ز آیات قرآنی 🌷چه غم ما را که اندر حجره نبود نان و حلوایی بود تا نان و حلوای جناب شیخ ربّانی 🌷چه غم ما را ز بی گلدانی و گلهای رنگارنگ بود زهرالربیع سیّد و انوار نعمانی 🌷چه غم ما را که دوریم از دیار و دوستان خود الهی اوستادی باشد و آقای شعرانی 🌷چه غم ما را ز سر بردن به تنهایی که هم صحبت بود کشکول شیخ و مجمع الامثال میدانی 🌷چه غم ما را که مهجوریم و اندر حجره محجوریم بود تا مثنوی و منطق الطیر دو عرفانی 🌷پریشان نیستم از بی گلستانی که در پیش است گلستانی ز سعدی و پریشانی ز قاآنی 🌷حسن خواهد ز لطف بیشمار ایزد بیچون دل پاکی منزه باشد از اوهام شیطانی برچسبها: حضرت, علامه, حسن زاده, آملی
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۹/۰۹/۲۶ساعت 9:17  توسط حسینعلی فعالی
|
🌺 بیا ای شب که دارم با تو رازی بپرسم از تو سیر کهکشان را 🌺 ز سبحان الذی اسری بعبده عروج حضرت ختمی مکان را 🌺 بیا ای شب که تا بی پرده سازم درون پرده ات راز نهان را 🌺 بیا ای شب که اندر ظلمت تو بیابم عین آب حَیَوان را 🌺 بیا ای شب که تا در سایۀ تو تماشایی نمایم آسمان را 🌺 که هر اٌستاره ای دارد زبانی برای آنکه میداند زبان را برچسبها: دیوان, اشعار, استاد, علامه
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۹/۰۹/۲۶ساعت 9:16  توسط حسینعلی فعالی
|
|